اظهارات تازه سیداحمد خاتمی در باره شکنجه های رژیم پهلوی، دستمایه جنجال رسانه ای قرار گرفت.
به نقل از تجارتنیوز، ماجرا از حرف هایهای خطیب نماز جمعه تهران، سید احمد خاتمی اغاز شد که او گفت: «برخی از مخالفان شاه را در قفسهای شیرهای گرسنه باغ وحش میانداختند.» وی منبع و استنادی برای حرف های خود اراعه نکرد و همین کافی می بود که اصل حرف هایهای او در سرتیتر رسانههای یک طیف سیاسی جای بگیرد.
روزنامه فرهیختگان نوشت:انعکاس حرف هایهای خاص و شگفتآور از متدینان و به اختصاصی روحانیون آن هم از تریبونهای نماز جمعه به یک ژانر ثابت تبدیل شده که برخی رسانهها به گفتن کارویژه آن را جستوجو میکنند. مسئله حائز اهمیت آن است که انتخاب این جملات عموما از باب تحقیر و یا تمسخر گوینده و مشی و مرام سیاسی و فکری اوست. این روش در رسانه به گفتن ترور شخصیت شناخته میبشود و باید مورد دقت سوژههای بالقوه باشد، چراکه در طول سالیان تازه به یک رویه ثابت تبدیل شده و اجتناب و پرهیز از ابهام و اغراق از سوی قائلان یک راهکار سریع و الزامی است، چون وجهه دین و دیانت را به شدت تخریب کرده و بازنمایی منفی به جستوجو دارد.
۲. پایگاه خبری عصر ایران همان روز جمعه نسبت به استناد و وثاقت این روایت تاریخی مطلبی انتشار کرد و انداختن افراد به قفس شیر را از سوی شاه و رژیم شاهنشاهی رد کرد. این رسانه در مطلبی به قلم مهرداد خدیر و با تیتر «مخالفان شاه را در قفس شیر گرسنه میانداختند؛ ادعای احمد خاتمی و شهادتی در دادگاه خرم/ ناظر درمورد بازدیدکننده او گفت یا مبارزین؟» نوشت:
«قضیه مربوط به پارک خرم می بود. صاحب پارک خرم فردی بیپرنسیب به نام رحیمعلی خرم می بود که در مقاطعهکاریها با دربار ربط اشکار کرده می بود و انواع فسادها و فسق و فجورها به او نسبت داده میشد… در بخشی از محاکمه رحیمعلی خرم از شاهدان خواسته میبشود شهادت دهند و قضیه شیرهای قفسها را یکی از کارکنان پارک خرم به گفتن ناظر نقل میکند و چون از قبل هم عرصه ذهنی آن وجود داشت تاثییر بسیاری گذاشت و تکذیب خرم برای تحول نظر افکار عمومی منفعت نداشت. آن قسمت از گزارش اطلاعات چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ در صفحه ۲ از این قرار است: «در این موقع بنا به خواست معاون دادستان، یکی از کارکنان پارک خرم با سوگند به کلامالله مجید علیه خرم شهادت داد. وی او گفت: با چشمهای خودم دیدم شخصی به حرکت نگهبانان پارک خرم عیب گرفت و نگهبانان او را جلوی دو شیر درنده خرم که در پارک نگهداری میشد افکندند و شیرها آن شخص را پاره پاره کردند. سپس نگهبانان، جسد پارهپارهشده آن شخص را به بیرون پارک بردند و سربهنیست کردند. یک بار دیگر هنگامی که به سردخانه پارک رفتم که مخصوص نگهداری مواد غذایی می بود دو جسد انسان را دیدم.»
با جستوجو در منبع های تاریخی به کتاب خاطرات منصور رفیعزاده، مامور ساواک میرسیم که به انگلیسی به چاپ رسیده است.
این کتاب با گفتن Witness: From the Shah to the Secret Arms Deal: An Insider’s Account of U. S. Involvement in Iran چاپ ژانویه ۱۹۸۷ از انتشارات ویلیام مورو در نیویورک است که در ایران با گفتن «خاطرات منصور رفیع زاده؛ آخرین رئیس شعبه ساواک در آمریکا» از سوی انتشارات اهل قلم به ترجمه در آمده است.
در صفحه ۲۷۹ تا ۲۸۱ نسخه فارسی این کتاب آمده است: «در بین فعالان بیشماری که شدیدا ضدشاه بودند یک معلم تبریزی وجود داشت که در سخن بگوییدهای عمومی خود مکررا القاب زیاد زشت به شاه نسبت میداد. به همین خاطر توسط ساواک بازداشت شد. او حتی سپس از ضرب و جرحهای شدید مختصر نیامد، لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل نمود، با وجود شکنجه شدن در اوین وی به نطقهای آتشین خود علیه شاه در ادامه گفت… یک هفته سپس شاه و نزدیکانش به باغوحش خصوصی او رفتند. تیمسار نصیری نیز حاضر می بود. به محض آنکه مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد فریاد زد: «خونآشام، مستبد، قصاب!»… در حالی که مرد خشمگین هم چنان به فحاشیهای خود ادامه میداد شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن آنها مرد را به داخل قفس شیرها پرتاب کردند. شیرهای گرسنه بلافاصله بر سر مرد فرود آمدند.»
گفتنی است این روایت از سوی مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران نیز از کتاب رفیعزاده نقل و رسانهای شده است.
منبع :
روزنامه فرهیختگان
منبع
More Stories
ادعای شگفت احمد خاتمی در رابطه انداختن مخالفان شاه به قفس شیر
ادعای شگفت احمد خاتمی در رابطه انداختن مخالفان شاه به قفس شیر
ادعای شگفت احمد خاتمی در رابطه انداختن مخالفان شاه به قفس شیر